k

 

مصادیق مدیریتی معرفی شده در کتاب ارزشمند نهج البلاغه

 

 

 

استاد: دکتر حسن دهقان دهنوی

گردآورنده: علی دهقانی 39600730

دانشگاه آزاد اسلامی یزد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است:
"
انا مدینه العلم و علی بابها فمن اراد الحکمه فلیأت الباب"

 

 

گواهی دهم کین سخن راز اوست
دو گوشم تو گویی بر آواز اوست

که من شهر علمم علیم در است
درست این سخن گفت پیغمبر است

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل نخست، توصیه های عمومی برای مدیریت بهینه از منظر نهج البلاغه چیست؟

 

امام علی (علیه السلام) برای اداره بهینه جوامع کوچک و بزرگ توصیه های ارزشمندی فرموده اند که به قرار زیر است.

1-نظم و انضباط: رعایت و انضباط از مهمترین اموری است که یک اداره سالم را شکل می دهد. علی (علیه السلام) در آخرین وصایای خود که با فرق شکافته املاء شده، فرموده است: اوصیکما و جمیع ولدی و اهلی و من بلغه کتابی بتقوی الله و نظم امرکم؛ نهج البلاغه، ن: 47؛ شما و همه فرزندان و اهل خود را و همه کسانی که این نامه به دست آنان می رسد را به تقوای الهی و نظم و انضباط در امرتان سفارش می کنم.
2-اطاعت از مافوق: در یک اداره سالم، سلسله مراتب فرماندهی وجود دارد و هر عضو اداره باید از مافوق خود اطاعت کند. علی (علیه السلام) به سیستم فرماندهی در اداره جامعه تأکید کرده اند. به عنوان مثال در نامه به مالک اشتر فرموده اند: فانک فوقهم و والی الامر علیک فوقک و الله فوق من ولاک؛ همان، ن: 53؛ تو در سلسله مراتب فوق ایشانی و کسی که تو را والی ساخته، فوق تو است و خداوند فوق کسی است که تو را والی ساخته است. در فرازی دیگر می فرماید: لا رای لمن لا یطاع نهج البلاغه، خطبه 27؛ برای کسی که اطاعت نشود، رأیی نخواهد بود.
3- گفتگو و مفاهمه: یک اداره سالم بر اساس دیالوگ و گفتگو امور خود را به انجام می رساند، نه بر اساس اقدام نظامی و سرکوب گرانه. علی (علیه السلام) فرموده است: رب قول انفذ من صول؛ همان، حکمت 27؛ چه بسا سخنی که از حمله ای کارسازتر است.
4- تشویق و تنبیه: در یک اداره سالم از سیستم تشویق و تنبیه برای رواج نیکوکاری و جلوگیری از بزه کاری استفاده می شود و اگر در جامعه ای نیکوکاران تنبیه و بدکاران مورد احترام و تکریم واقع شوند، آن جامعه نابسامان خواهد بود. علی (علیه السلام) به مالک اشتر می فرماید: و لا یکونن المحسن و المسیء عندک بمنزله سواء فان فی ذلک تزهیداً لاهل الاحسان فی الاحسان و تدریباً لاهل الساءه؛ همان، ن: 53؛ و باید نیکوکار و بدکار نزد تو برابر نباشند، زیرا آن باعث می شود که احسان از بین رفته و بدی فراگیر شود.
5- شایسته سالاری: در اداره سالم مناصب بر اساس ضابطه شایسته سالاری واگذار می شود، نه بر اساس دوستی و رابطه. علی (علیه السلام) در نامه به مالک اشتر فرمود:
ثم انظر فی امور عمالک فاستعملهم اختباراً و لا تولهم محاباهً و اثره؛ همان ن 53؛ در امور کارگزارانت بنگر و آنان را پس از آزمون و سنجش به کار بگمار، نه به سبب دوستی و علاقه شخصی.

 

 

 

 

 

دوم، ویژگی های یک مدیر خوب از دیدگاه امیرمؤمنان علی (علیه السلام) چیست؟

یک مدیر کارآمد و موفق از دیدگاه علی (علیه السلام) باید دارای اوصاف و صفاتی باشد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1-دارای سعه صدر باشد تا بتواند مشکلات و دشواری ها را تحمل کند، آرا و عقاید گوناگون را بشنود و زیر مجموعه خود را درک کند. می فرماید: آله الریاسه سعه الصدر؛ همان، حکمت 176؛ ابزار ریاست و سروری، سینه فراخی و سعه صدر است.
2-تک رو و مستبد نباشد و در امور مربوط با دیگران و مشاوران به تبادل نظر بپردازد. علی (علیه السلام) فرموده است: من استبد برایه هلک؛ همان، حکمت 161؛ هر کس استبداد رأی داشته باشد هلاک خواهد شد. و نیز در فوائد مشورت فرمود: و من شاور الرجال شارکها فی عقولها؛ همان، حکمت 161؛ هر کس با مردمان به مشورت نشیند در عقول آنان مشارکت کرده است.
3- به کارهای زیر مجموعه خود وقوف کامل داشته باشد و در صورت نیاز خود عهده دار مسئولیت و کار آنان گردد و علی (علیه السلام) درباره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: کنا اذا احمر الباس اتقینا برسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فلم یکن احد منا اقرب الی العدو منه؛ همان، غرائب الکلام 9؛ وقتی جنگ سخت می شد و آتش آن زبانه می کشید ما به رسول خدا پناه می بردیم و هیچ کس به دشمن نزدیک تر از او نبود. روشن است اگر این فرمانده بزرگ، خود به آداب و فنون نظامی وقوف کامل نداشت، فرماندهان زیردست او نیز به آن پیروزی های بزرگ دست نمی یافتند و منهزم می شدند.
4-خود را معصوم نپندارد. بسیارند مدیرانی که به روش ناصحیح خود تأکید می ورزند و نابسامانی های فراوانی به وجود می آورند. اما اگر مدیران خود را معصوم نپندارند و همواره در صدد رفع نواقص و کاستی های خود
باشند، موفقیت های بیشتری کسب خواهند کرد. علی (علیه السلام)، که خود دارای مقام عصمت کبری است و پیامبراکرم راستی و درستی طریق او را بارها تأکید فرموده است که علی مع الحق و الحق مع علی، می فرماید: فانی لست فی نفسی بفوق ان اخطی؛ همان، خطبه 216؛ من در نفس خویش، خود را معصوم از خطا نمی دانم. (1) دیگر حال سایر مردمان، از فقها و امرا گرفته تا استانداران و مدیران روشن خواهد بود.
5-به کارهای متعدد و مشاغل مختلف مشغول نشود، بلکه یک کار را برای خود برگزیند و با استحکام و سداد آن را به انجام رساند. متأسفانه در بعضی کشورهای عقب مانده ملاحظه می شود که یک فرد دارای چندین سمت و پست متفاوت است. علی (علیه السلام) در این باب فرمود: من اوما الی متفاوت خذلته الحیل؛ همان، حکمت 403؛ کسی که به کارهای گوناگون متوجه شود، چاره اندیشی هایش او را سودی نبخشد.
6-برای رسیدن به اهداف برنامه ریزی کند. اگرچه از پیدایش نظام هایی که طرفدار برنامه ریزی هستند چندین دهه بیشتر نمی گذرد، اما امام (علیه السلام) به برنامه ریزی فردی و جمعی برای نیل به اهداف عالیه، اهتمام داشته است. به عنوان مثال در اینکه انسان باید اوقات شبانه روز خود را برای انجام کارها تقسیم کرده و مطابق برنامه حرکت کند، فرموده است: للمؤمن ثلاث ساعات فساعه یناجی فیها ربه و ساعه یوم معاشه و ساعه یخلی بین نفسه و بین لذتها فیما یحل و یجمل؛ همان، حکمت 39؛ مؤمن شبانه روز خود را به سه بخش تقسیم می کند. در بخشی با خدای خود مناجات می کند و در بخشی به اصلاح معاش خود می پردازد و در بخشی دیگر از لذات حلال و جمیل بهره مند می شود.

 

1- خصوصیات و معیارهای تخصصی

1-1 علم و دانش

در احادیث اسلامی همواره تأکید شده است که در انتخاب افراد به صلاحیت علمی و توانایی آنها دقت و توجه بیشتری شود و هرگز کسانی را که از نظر علمی ضعیفند و آگاهیهای لازم را ندارند بر کاری نگمارند زیرا که چنین کاری بزرگترین خیانت به جامعه اسلامی است. حضرت علی(ع) در نهج البلاغه، خطبه 172 می فرمایند: «ای مردم همانا سزاوارترین مردم به این امر (خلافت و زمامداری) کسی است که تواناترین آنها بر اجرای امور و داناترین به فرمان خداوند در فهم مسائل باشد» (خسروی، 1378، صص 39-40).

1-2 تجربه کاری

یکی از مؤثرترین عوامل موفقیت کارگزار و مدیر در تشکیلات و سازمان، تجربه و سابقه کاری وی می باشد. مدیر و مسئول باتجربه، بسیاری از نابسامانی های سازمان خود را سامان می دهد و بالعکس مدیر و مسئول بی تجربه و بدون سابقه، تشکیلات سازمان یافته را متلاشی و پراکنده خواهد نمود. امام علی(ع) در نامه به مالک اشتر می فرماید: «افراد با تجربه را به عنوان کارگزار انتخاب نما» (قوچانی، 1374، ص82).

1-3حسن تدبیر

حسن تدبیر معیاری ضروری برای زمامداران و مدیران می باشد. هیچ مدیریتی نمی تواند بدون تدبیر درست راه به جایی ببرد و هر جا که نابسامانی و تباهی مشاهده می شود باید در جستجوی نوعی بی تدبیری در آنجا برآمد و اساساً از مهمترین عوامل فروپاشی سازمان ها و دولت ها سوءتدبیر است. به بیان امیرالمومنین(ع): «چهار چیز دلیل برگشت (روزگار و اوضاع و احوال دولت ها و حکومت هاست)، بدی تدبیر و زشتی تبذیر و کمی عبرت گرفتن و بسیاری مغرور شدن» (غررالحکم).

همچنین آن حضرت فرموده اند: «صلاح و سازمان زندگی تدبیر است» (دلشاد تهرانی، 1377، صص 255-256).

1-4 سعه صدر

از ویژگی های مهم مسئولان و مدیران سعه صدر است، کسی دارای سعه صدر است که از گشادگی روح و همتی عالی و اندیشه ای بلند برخوردار باشد. سعه صدر موجب دوراندیشی و واقع نگری مسئولان و مدیران می شود و اگر دولتمردان فاقد این خصلت باشند از عهده بسیاری از مشکلات و نارسایی ها برنخواهند آمد. یک مدیر اسلامی باید بداند که در مصدر امور با فراز و نشیب های گوناگونی مواجه بوده و برای دستیابی به اهداف تشکیلات، سختی های فراوان در پیش دارد و اگر حوصله، بردباری و بلندهمتی را سلاح خود نسازد در اثر فشارهای جانبی و پیشامدهای ناگوار حرکات غیرمترقبه ای از خود نشان می دهد که بعضاً اعتبار مدیریت و مسئولیت او را زیر سئوال می برد. سعه صدر آنقدر مهم است که حضرت علی(ع) آن را ابزار حکومت می دانند: ﴿آله الرئاسه سِعَهُ الصَدر (احمدخانی، 1379، صص 127-132).

1-5شایستگی و کفایت

در آئین اسلام مسند مدیریت شایسته کسی است که قدرت استفاده از ایمان و تخصص را در مقام اجرا داشته باشد. امیرالمؤمنین در نامه به مالک اشتر، یکی از شرایط واگذاری مسئولیت ها را «کفایت» می داند و می فرماید:  «ای مالک در به کارگیری کارمندان و کارگزارانی که باید زیر نظر تو کار کنند هیچ گونه واسطه و شفاعتی را نپذیر مگر شفاعت «کفایت» و امانت را» (خسروی، 1378، صص 41-42).

1-6 نظم و انضباط

نظم، برنامه ریزی و زمان بندی یکی از عوامل مؤثر در موفقیت مدیر است، چرا که مدیر سازمان از سویی کارها و وظایف متعددی برعهده دارد و از سوی دیگر وقت او محدود است. امام علی(ع) در بخشی از عهدنامه خود به مالک اشتر می فرماید: «کار هر روز را همان روز انجام بده، زیرا هر روز کاری مخصوص به خود دارد» (خدمتی، 1381، ص 33).

همچنین آن حضرت در وصیت خود قبل از شهادتشان می فرمایند: «سفارش می کنم شما را به تقوی و نظم در امور».

1-7 حسن سابقه

امام علی(ع) سوابق کاری افراد را در گزینش مدیران دقیقاً مورد توجه قرار می داد. همچنین آن حضرت، کسانی را که قبلاً در حکومت ظلم و طاغوت دارای منصبی بوده اند و در گناهکاری شریک بوده اند، جهت تصدی جایگاه های مدیریتی شایسته نمی دانند و در نامه 53 به مالک اشتر فرموده اند:

«بدترین وزیران تو کسانی اند که وزیران والیان بدکار پیش از تو بوده اند و با آنان در گناهان همکاری کرده اند مبادا اینان صاحبان اسرار تو باشند زیرا که یاران گنهکاران و برادران ستمکارانند، تو می توانی به جای آنان بهتر از آنها را بیابی، کسانی که نظریات و نفوذ آنها را دارند ولی وزر و وبال آنها را ندارند و با ستمکاران و گنهکاران همکاری نکرده اند. این مردان پاکدامن هزینه کمتری بر تو تحمیل می کنند و نسبت به تو مهربان ترند و با بیگانه کم الفت ترند، آنها را مخصوصان جلسه های سری و انجمن های علنی خود قرار ده».

1-8داشتن پشتکار و دوری از تنبلی

سستی در انجام دادن امور موجب زیر پا گذاشتن حق و عدم اجرای به موقع کارها و تضییع حقوق مردمان است. کندی در کارها فرصت های خیر و غیر قابل بازگشت را از بین می برد و به هیچ وجه نباید در گردش امور سستی و کندی و کاهلی راه یابد و این امر باید با دقت های لازم عجین و همراه شود. امیرالمومنین علی(ع) چنین سفارش کرده اند: «در کارهای خود بر افراد سست و تنبل تکیه مکن» (دلشاد تهرانی، 1377، ص 372-375).

1-9 تند ذهنی و داشتن حافظه قوی

مدیر و مسئول باید دارای حافظه قوی و ذهنی توانمند باشد تا پرداختن به یک مسئله او را از سایر مسائل غافل نکند و پیچیدگی و حجم کارها، او را به فراموشی و اشتباه نیاندازد. حضرت علی ( ع) در نامه به مالک اشتر چنین فرموده است: «کسی را برگزین که در رساندن نامه کارگزارانت به تو یا رساندن پاسخ های تو به آنان کوتاهی نکند و در آنچه برای تو می ستاند یا از طرف تو به آنان تحویل می دهد، فراموشکار نباشد».

1-10پاکی و صلاحیت خانوادگی

پاکی و اصالت و صلاحیت خانوادگی از جمله امور کلی است که حضرت علی(ع) در گزینش و انتخاب بر آن تأکید فرموده و آن را به عنوان میزانی در کنار سایر موازین مطرح نموده است. آن حضرت به مالک اشتر توصیه می نماید: «و از آنان که گوهری نیک دارند و از خاندانی پارسا و صالحند و از سابقه ای نیکو برخوردارند، فرماندهان را برگزین» (دلشاد تهرانی، 1377، ص 294-295).

1-11داشتن قدرت تشخیص و تجزیه و تحلیل

امام علی(ع) در انتخاب مدیران کشور، به مهارت ادراکی و تشخیص و تجزیه و تحلیل مسائل آنان توجه کامل داشت و مدیرانی را بر می گزید که در بحران های پیش آمده خود راه حل مناسب را بیابند. لذا در معرفی مالک اشتر به دیگر فرماندهان نظامی به مهارت ادراکی و تشخیص و تجربه و تحلیل مسائل توسط مالک اشتر، اشاره می فرماید: «من مالک اشتر پسر حارث را بر شما و سپاهیانی که تحت امر شما هستند فرماندهی دادم، گفته او را بشنوید و از فرمان او اطاعت کنید او را مانند زره و سپر نگهبان خود برگزینید زیرا که مالک نه سستی به خرج داده و نه دچار لغزش می شود، نه در آنجایی که شتاب لازم است کندی دارد و نه آنجا که کندی پسندیده است، شتاب می گیرد» (نهج البلاغه: نامه 53) (خسروی، 1378، ص 108).

1-12آینده نگری

«آینده نگری» و «دور اندیشی» یکی از شرایط مدیریت خردمندانه و منطقی است و مدیریت بدون توجه به این نکته مهم نمی تواند سازمان را به سر منزل مقصود برساند. قبل از اقدام به هر کار باید جوانب و زوایای مختلف آن مورد بررسی قرار گرفته و پیامدهای احتمالی آن پیش بینی شود. مدیرانی که قبل از اقدام های عملی، با آینده نگری زوایای مختلف مسئله را بررسی کرده و امکانات و مقدمات لازم را پیش بینی می کنند، تصمیم های استوارتری می گیرند و میزان موفقیت و اثر بخشی خود را افزایش می دهند (خدمتی، 1381، ص 30).

آن حضرت در خطبه 154 فرمودند: «بینا دل خردمند، پایان خویش می بیند و پست و بلند و نشیب و فراز خود را می شناسد».

1-13بلندی همت

هر چه انسان از همت والاتری برخوردار باشد، فعالیت و کارهای بیشتر و چشمگیرتری انجام می دهد و کار گزار بلند همت در کارها و مسئولیت هایی که بر عهده گرفته است، بسیار موفقتر از دون همتّان می باشد و اصولاً ارزش انسان بسته به همت اوست. حضرت علی(ع) در نامه 53 خطاب به مالک اشتر می فرمایند: «با بلند همتان بپیوند» (قوچانی، 1374، ص 137).

1-14قدرت و توانایی

یکی از ویژگی های مدیر شایسته، داشتن قدرت و توانایی است. زیرا مدیر قدرتمند و توانمند می تواند در جهت رسیدن به اهداف سازمان حرکت نماید و هر گونه مانع را از جا بردارد. امام علی(ع) در نامه 61 به کارگزار نالائق خود، عدم قدرت و توانایی او را تذکر می دهد و مورد ملالت قرار می دهد.

1-15 استقامت در برابر مشکلات

مدیر و مسئول مشاغل کلیدی باید در برابر فشار کار و دشواری ها و فراز و نشیب های شغلی و تلخی ها و سختی های آن چون کوه استوار و با استقامت و دارای عزم و اراده پولادین باشد. حضرت علی(ع) در این مورد در نامه 53 مالک اشتر فرموده اند: «پس برای مشاغل کلیدی از سپاهیان و لشگریان خود کسی را انتخاب و مسئول بنما که در برابر دشواری ها و پیش آمدهای سخت و تلخ استوار باشد و مصیبت های بزرگ وی را از پا ننشاند. فردی باشد که هنگام ناتوانی و ضعف دیگران بر او ضعف و ناتوانی غالب نشود و بر اثر بی خیالی دیگران بی تفاوت نگردد» (قوچانی، 1374، ص 136).

1-16قاطعیت

قاطعیت و پرهیز از شک و تردید از لوازم و شرایط اصلی موفقیت مدیر است و پس از بررسی جوانب مختلف قضیه و مشورت با صاحب نظران، قاطعیت در اجرای تصمیم و اجرای آن ضرورت دارد. دو دلی و عدم قاطعیت مدیر باعث می شود که تردید و ابهام و سردرگمی در همه بدنه سازمان سرایت کرده و کارها در زمان مناسب به انجام نرسد و سازمان به اهداف مورد نظر نرسد. امام علی (ع)، از شک و تردید بی مورد نهی کرده و می فرماید: «علم خود را به جهل و یقین خویش را به شک تبدیل نکنید، وقتی دانستید عمل کنید و زمانی که یقین کردید، اقدام نمایید» (نهج البلاغه: حکمت 274) (خدمتی، 1381، ص 32).

1-17شجاعت

شجاعت یکی از صفات مهم برای مدیران می باشد تا بتوانند از حق دفاع نمایند و علیه خلاف و ناحقی مبارزه نمایند. حضرت علی(ع) در نامه به مالک اشتر، به او می فرماید که به اهل شجاعت بپیوندد و آنها را به عنوان کارگزار انتخاب نماید: ﴿ثُمَّ اَلصِق بِذَوی الشّجاعَه (قوچانی، 1374، ص 137).

2- خصوصیات و معیارهای ارزشی

2-1 سخاوت

گشاده دستی از عوامل محبوبیت انسان در جامعه است و قهراً موجب پیشرفت و موفقیت مدیر در کار می باشد. بنابراین امام علی(ع) سخاوت و گشاده دستی را از معیارهای انتخاب مدیران دانسته است که البته این صفت فقط در مسائل مالی خلاصه نشده و سخاوت در کار اخلاق، همکاری و اندیشه و را هم در بر می گیرد. آن حضرت فرموده اند: ﴿ثُم الصِق بِذَوی السَّخا (نهج البلاغه: نامه 53) (قوچانی، 1374، ص 139).

2-2 وفاداری

وفاداری یکی از فضائل اخلاقی است که عموم افراد باید این ویژگی را در خود تقویت نمایند. به ویژه لازمست مدیران و کارکنان در مقابل سازمان متعهد شوند و تمام تلاش خود را برای دستیابی به اهداف سازمان به کار گیرند. امام علی(ع) در نامه 53 به مالک اشتر فرموده است: «سپس با فرستادن مأموران مخفی راستگو و وفادار، کارهای آنان را زیر نظر بگیر» (خدمتی، 1381، صص 133-134).

2-3 تواضع و فروتنی

مدیر و مسئولی که خود را خدمتگزار مردم می داند، در رفتار خود با مردم متواضع و فروتن بود و به هیچ وجه در رفتارش با آنان برتری و سلطه گری وجود نخواهد داشت. امیرالمؤمنین(ع) در نامه ای که به یکی از والیان خود نوشته، چنین فرموده است: «در برابر رعیّت فروتن باش» (دلشاد تهرانی، 1377، ص 134).

2-4 تسلط بر خشم

کسانی که دارای مقام و منصب هستند هر لحظه ممکنست که نیروی خشمشان طغیان کند و آنان را از حالت طبیعی و اعتدال خارج نماید و با کارکنان با حالت خشم و غضب برخورد کنند و پیش آمدهای ناگواری رخ دهد که هم برای فرد و هم برای سازمان و جامعه مضر باشد. لذا لازمست که صاحبان مقام و منصب و مدیران دارای قدرت تسلط بر خشم و کظم غیظ باشند. امیرالمؤمنین(ع) در نامه به مالک اشتر فرموده اند: «آن کس را فرمانده لشگریان نما که از همه در علم و بردباری بالاتر باشد و از کسانی باشد که خشم او را فرا نگیرد و به زودی از جای خود بدر نرود».

2-5عدالت و انصاف

امیرالمؤمنین(ع) در جای جای نهج البلاغه مردم و کارگزاران خویش را به اجرای عدالت توصیه می کند. در نامه 53 خطاب به مالک اشتر فرموده اند: «دوست داشتنی ترین چیزها در نزد تو، در حق میانه ترین، و در عدل فراگیرترین، و در جلب خشنودی مردم گسترده ترین باشد، که همانا خشم عمومی مردم خشنودی خواص را از بین می برد، امّا خشم خواص را خشنودی همگان بی اثر می کند».

حضرت در جای دیگری از فرمان تاریخی خود به مالک اشتر می فرماید: «انصاف برقرار کن میان خدا و مردم، و خویشتن و دودمان خاص خود و هر کس از رعیت که رغبتی به او داری و اگر چنین انصافی را برقرار نکنی، مرتکب ظلم گشته ای و کسی که به بندگان خدا ظلم بورزد خصم او خداست از طرف بندگانش و هر کسی که خدا با او خصومتی داشته باشد دلیلش را باطل سازد و او با خدا در حال محاربه است».

حضرت در نامه ای به فرمانروای حلوان، اسود بن قطب می نویسد: «پس باید کار مردم در حقی که دارند در نزد تو یکسان باشد که از ستم نتوان به عدالت رسید» (احمدخانی، 1379، صص 101-109).

2-6گشاده رویی

گشاده رویی از عوامل جلب محبت مردم و مایه ایجاد صلح و دوستی بین افراد می باشد و مدیران باید در برخوردها گشاده روی باشند تا جو دوستی و همدلی در سازمان برقرار شود. امام(ع) در نامه 46 به یکی از کارگزاران سیاسی خود می فرماید: «پر و بالت را برابر رعیت بگستران، با مردم گشاده روی و فروتن باش و در نگاه و اشاره چشم، در سلام کردن و اشاره نمودن با همگان یکسان باش تا زورمندان در ستم تو طمع نکنند و ناتوانان از عدالت تو مأیوس نگردند».

2-7میانه روی در درشتی و نرمی

امام علی(ع) در تبیین اخلاق مدیریت و شیوه های برخورد مدیران با مردم، عالی ترین رهنمود را دارند تا مدیران بتوانند مردم را جذب کرده و رابطه صادقانه ای با مردم داشته باشند. حضرت در نامه 19 به یکی از مدیران فرمود: «همانا دهقانان مرکز فرمانداریت، از خشونت و قساوت و تحقیر کردن مردم و سنگدلی تو شکایت کردند، من درباره آنها اندیشیدم، نه آنان را شایسته نزدیک شدن یافتم، زیرا که مشرکند، و نه سزاوار قساوت و سنگدلی و بدرفتاری هستند زیرا که ما با هم پیمانیم، پس در رفتار با آنان، نرمی و درشتی را به هم آمیز، رفتاری توام با شدت و نرمش داشته باش، اعتدال و میانه روی را در نزدیک کردن یا دور نمودن رعایت کن».

2-8امانتداری

هر کس در هر جایگاه و مرتبه مدیریتی، امانتدار مردمان است و باید اموال و حیثیت و شرافت ایشان را پاسداری کند. امام علی(ع) به مالک اشتر در این باره سفارش می کند که درباره اشخاصی که می خواهد برگزیند بدین امر توجه نماید و با بررسی سوابق و عملکرد گذشته شان ببیند آیا اهل امانتداری بوده اند یا خیر. امیرالمؤمنین(ع) در نامه ای که به برخی کارگزاران خود نوشته، چنین فرموده اند: «کسی که امانت را خوار شمارد و دست به خیانت آلاید و خویشتن و دینش را از آن منزه نسازد، درهای خواری و رسوایی را در دنیا به روی خود گشوده است و در آخرت خوارتر و رسواتر خواهد بود. و بزرگترین خیانت، خیانت به امت است و رسواترین تقلب، تقلب نسبت به پیشوایان مسلمان است» (دلشاد تهرانی، 1377، ص 279).

2-9 رفق و مدارا

هیچ عاملی مثل«رفق و مدارا» نمی تواند پیوندی عمیق و اصیل میان مدیران و زیردستان ایجاد کند و همراهی آنان را تضمین نماید. مدیران جز با نرمی و ملایمت نمی توانند فاصله های میان خود و کارکنان را بردارند، در اعماق دل آنها نفوذ کرده، آنان را با خود همراه نمایند. امیرالمؤمنین(ع) به کارگزاران خود توصیه می فرمود که در ادراه امور جامعه و تعامل با مردم، اصل رفق و مدارا و مهربانی را ملاک قرار دهند و حتی الامکان از برخورد شدید و تند بپرهیزند. ایشان در نامه 46 به یکی از کارگزاران خود می فرماید:

«در آنجا که مدارا کردن بهتر است مدارا کن، اما آنجا که جز با شدت عمل کارها پیش نمی رود. شدت عمل به خرج ده و پر و بال خود را برای مردم بگستر و با چهره گشاده با آنان رو به رو شو و نرم خویی با آنان را نصب العین خود قرار ده».

ضرورت و جایگاه ویژه مدارا و مهربانی در نگاه مدیریتی امام علی(ع) تا آنجاست که آن حضرت توجه به مدارا و رفق را حتی هنگامی که برخوردهای شدید اقتضاء می کند ضروری می داند و سفارش می کند که هنگام شدت و سختگیری نیز نباید از مهربانی و عطوفت غفلت کرد. ایشان به همان کارگزار این گونه سفارش می کند:

«شدت و سخت گیری را با کمی نرمش و مدارا در هم آمیز» (خدمتی، 1381، صص 34-35).

به کارگیری رفق و مدارا در ادراه امور مایه پیوند درست زمامداران و مردمان است و بدین وسیله درهای توفیق در تحقق برنامه ها و سیر به سوی اهداف گشوده می شود. از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است که فرمود: «کسی که در امور خویش رفق در پیش گیرد، به آنچه از مردم می خواهد، نایل شود» (نهج البلاغه: نامه 26). همچنین وارد شده که: «هرگاه زمامدار شدی باید رفق و ملایمت ورزی» (نهج البلاغه: نامه 53) (دلشاد تهرانی، 1377، صص 202-204).

2-10عنایت به کارکنان

از خصوصیات بارز مدیران و مسئولان این است که از مشکلات و معضلات شخصی و روحی کارکنان خود غافل نمانند. در نامه 53 به مالک اشتر فرموده اند: «آنگاه به حد وافی نیازمندی های آنان را تأمین کن که این خود امکان می دهد که در اصلاح خویش بکوشند و از تصرف در اموالی که در اختیارشان می باشد بی نیاز گردند، حجت را بر آنان تمام می کند که عذری برای مخالفت با امر تو یا خیانت به امانت تو نداشته باشند».

حضرت در جای دیگری از نامه به مالک اشتر می فرماید: «رحمت بر رعیت و محبت و لطف به آنان را به قلبت قابل دریافت ساز و هرگز درنده خون آشام بر آنان مباش که خوردن آنان را غنیمت بشماری» (احمدخانی، 1379، صص 148-158).

2-11صبر و بردباری

یکی از ویژگی های بارز افراد موفق، صبر و بردباری می باشد. لذا مدیران و مسئولانی که می خواهند پیروز و موفق باشند باید به این صفت نیکو متصف شوند.

حضرت علی(ع) فرموده اند:  «انسان صبور، پیروزی را از دست نمی دهد هر چند زمان آن طولانی شود» (حکمت 153).

آن حضرت در خطبه 190 خطاب به لشگریان چنین فرموده اند: «بر جای خود محکم بایستید و در برابر بلاها و مشکلات استقامت کنید».

2-12طرد سخن چین

یکی از مواردی که باعث لغزش مدیران می شود، سخن چینی و بدگویی سخن چینان می باشد و اگر مدیری به این سخن چینی ها اهمیت دهد و بدون توجه به صحت و سقم آنها، اقدام به تصمیم گیری نماید، ممکن است عواقب جبران ناپذیری داشته باشد. حضرت علی(ع) در این مورد می فرمایند:

«در قبول سخن بدگویان شتاب مکن که سخن چین فریبنده است گرچه در جامه خیر خواهان درآید».

2-13طرد چاپلوس

حضرت علی(ع) در نامه 53 خطاب به مالک اشتر می فرمایند: «بپرهیزید از خودپسندی و از شگفتی در خویش و درباره صفتی از اوصاف خود که خوشایند توست. و بپرهیز از این که دلبسته آن باشی که در ستایش تو از اندازه بگذرند همانا که بهترین فرصت شیطان در این احوال است تا نیکوکاری نیکوکاران را بر باد دهد». همچنین آن حضرت در جای دیگری از همان نامه فرموده اند: « و باید

کسانی نزد تو برگزیده تر باشند که بیش از همه در روی تو سخن تلخ بر زبان آورند و ترا در آنچه خدای بر دوستان خود نپسندد، کمتر یاری کنند. به اهل پرهیز و راستی پیوند و آنگاه آنان را چنان پرور که در ستایش تو از اندازه نگذرند و به باطل ترا در کاری بزرگ که به تو نسبت دهند و تو آن کار را نکرده باشی، دلشاد نسازند، چه زیاده روی در ستایش، در دل خود بینی پرورد و آدمی را به تکبر در آورد».

2-14خوش بینی نسبت به دیگران

خوش بینی نسبت به مردم باعث می شود تا مدیران با مهر و سعه صدر بیشتر با مردم رفتار نمایند و سخت گیری بی مورد ننماید. امام علی(ع) در نامه 53 به جناب مالک اشتر می فرماید: «هیچ عاملی بهتر و قوی تر از نیکی به رعیت و سبک ساختن هزینه های آنان و ترک تحمیل بر دوش آنان نیست پس باید در این باب کار کنی که خوش بینی به رعیت را بدست آوری». سپس در ادامه می فرماید: «زیرا خوش بینی رنج بسیار را از تو دور می سازد» چنانچه انسان خوش بین به دیگران باشد همیشه اعصاب و افکار او در آسایش و راحتی است به خلاف اینکه اگر نسبت به دیگران بدبین و بدگمان باشد مرتب افکار او در اطراف نکات منفی و غیر صحیح دور می زند و مرتب در حالت جنگ درونی و گرفتار مسائل روانی و ناراحتی اعصاب خواهد بود. امام علی(ع) فرموده است: «به آنان که بیشتر احسان کردی بیشتر خوش بین باش، و به آنان که بدرفتاری کردی بدگمان تر باش» (قوچانی، 1374، صص 200-201).

2-15عیب پوشی و پرهیز از عیب جویی

امام علی( ع) در نامه به مالک اشتر می فرمایند: «و باید که دورترین افراد رعیت از تو و دشمن ترین آنان در نزد تو، کسی باشد که بیش از دیگران عیبجوی مردم است.

زیرا در مردم عیب هایی است و والی از هر کس دیگر به پوشیدن آنها سزاوارتر است. از عیب های مردم آنچه از نظرت پنهان است، مخواه که آشکار شود، زیرا آنچه بر عهده توست، پاکیزه ساختن چیزهایی است که بر تو آشکار است و خداست که بر آنچه از نظرت پوشیده است، داوری کند. تا توانی عیب های دیگران را بپوشان، تا خداوند عیب های تو را که خواهی از رعیت مستور بماند، بپوشاند. و از مردم گره هر کینه ای را بگشای و از دل بیرون کن و رشته هر عداوت را بگسل و خود را از آنچه از تو پوشیده داشته اند، به تغافل زن و گفته سخن چین را تصدیق».

2-16 ارتباط مستقیم با کارکنان

هر گاه مدیر بخشی از وقت خود را به ملاقات و ارتباط مستقیم با کارکنان اختصاص دهد متضمن دو فایده بزرگ است:

الف) مدیر از این طریق می تواند از نیازها و مشکلات و گرفتاری های کارکنان خود آگاه شود و برای حل آنها در حد توان اقدام کند و بدین وسیله انگیزه و روحیه کارکنان را برای تلاش و کوشش بیشتر تقویت کند.

ب) علاوه بر آشنایی با مشکلات کارکنان، مدیر می تواند بدین وسیله از مشکلات سازمان نیز آگاهی یافته و با اقدام برای حل و فصل آنها، موفقیت و پیشرفت سازمان را تضمین نماید.

امام علی(ع) به مالک اشتر دستور می دهند که با مردم ارتباط مستقیم داشته باشد و از نزدیک به حرف ها و نقطه نظرات آنها گوش سپارد و از فاصله گرفتن از آنها بپرهیزد: «مبادا به مدت طولانی خود را از مردم دور نگه داری» (خدمتی، 1381، صص 38-39).

2-17پرهیز از غرور و تکبر

نوعاً بشر بر اثر غفلت از حقیقت به مجرد رسیدن به پست و مقام گرفتار غرور و خود بینی و تکبر می شود و این گرفتاری بر اثر اینست که آن فرد برای خود فی نفسه ارزشی نمی پنداشته و تمام ارزش را به انسان صاحب مقام می دهد و حال آن که آنچه را که دارای حقیقت می باشد، انسان است و پست ها و مسئولیت ها تماماً اعتباری است و چه بسا مسئولیت ها بوسیله انسان های با فضیلت و باکمال باارزش و پربها می شوند و انسان های آگاه آن افرادی هستند که خود را اسیر پست و مقام نمی کنند بلکه میز و پست را تابع خود می دانند و هر مسئولیتی که به آنان داده شود از گرفتار شدن به غرور و تکبر دور هستند و از همین جهت است که اسلام با نغمه های مختلف انسان ها را از ریاست طلبی بر حذر داشته زیرا که بسیار اندکند کسانیکه بتوانند بر نفس خود فائق آیند. امیرالمؤمنین(ع) در دو فراز از فرمان تاریخی خود به مالک اشتر، او را از غرور می هراساند و به وی هشدار می دهد و روش پرهیز از غرور را به او تعلیم می فرماید: «چنانچه بر اثر پست و مقام که به تو داده شده است در تو تکبر بوجود آید و در خود احساس خود بینی نمایی، فوراً بیاد بیاور عظمت ملک خداوندی را که فوق تو است و به قدرت و سلطه خداوند و ضعف خود توجه داشته باش، این توجه و نگرش است که سرکشی و تمرد را از تو می گیرد و تندی تو را فرو می نشاند و آن عقل را که از مغزت بیرون رفته بود به تو باز می گرداند. پرهیز کن از برابری با عظمت خداوند متعال و از همانند بینی خود با او در جبروت ربوبی زیرا خداوند متعال هر جباری را ذلیل و هر متکبری را پست و خوار می سازد». همچنین در همین نامه می فرماید: «به پرهیز از خود پسندی و بالیدن به خود و از تکیه به چیزی که تو را به خود پسندی وا دارد و از اینکه دوست بداری مردم تو را بسیار بستایند زیرا این صفات پلید از مهمترین دام های شیطان است تا نیکی نیکوکاران را در آن محو سازد» (قوچانی، 1374، صص 160-161).

2-18گذشت و پوزش پذیری

یکی از صفات پسندیده و مثبت مدیران شایسته آن است که چنانچه فردی نزد او به عذر خواهی آمد، عذر او را بپذیرد و در مقام اصرار بر تخلفش بر نیاید که این روش اثری نیکو در جذب نیروها و وفاء بیشتر آنان نسبت به نظام و سازمان خواهد داشت. حضرت علی(ع) در عهدنامه مالک اشتر به او توصیه نموده اند که افرادی را برای کارهای کلیدی و مهم انتخاب کن که هنگام معذرت خواهی از وی با سینه باز و بزرگواری عذر طرف را بپذیرد. همچنین در جای دیگر از همین عهدنامه فرموده اند که با افراد باگذشت بپیوند و آنها را به عنوان کارگزار انتخاب نما: ﴿ثُمَّ إلصَق بِذَوِی السَّماحَه (قوچانی، 1374، صص 137-138).

2-19وفای به عهد

یکی از عوامل تضعیف کننده ارتباط و پیوند بین کارکنان و مدیر تأمین نشدن وعده هایی است که مدیر می دهد. همچنین در روابط با سایر نهادها و سازمان ها وفای به عهد اصلی خدشه ناپذیر می باشد و باعث جلب اعتماد می گردد. حضرت علی(ع) در خطبه 41 نهج البلاغه فرموده اند: «ای مردم، وفا همراه راستی است، که سپری محکمتر و نگهدارنده تر از آن سراغ ندارم، آن کس که از بازگشت خود به قیامت آگاه باشد خیانت و نیرنگ ندارد».

2-20جاذبه و دافعه

مدیر یا رهبر باید بتواند افراد زیادی را جذب کند و در هنگام لزوم افرادی را از گرد خود و از سازمان طرد نماید. آنچه مسلم است، قوه جاذبه مدیر باید از نیروی دافعه او بیشتر باشد. کسانی که به دلایل مختلف مثل سردی و تندی رفتار، عدم سازش و ناتوانی مهار احساسات خود، باعث دلسردی و پراکندگی انسان ها می شوند، مدیران و رهبران خوبی نیستند در حالی که جذب افراد باید با سهولت بیشتر انجام گیرد و نباید افراد را به سادگی از دست داد. حضرت علی(ع) می فرمایند: «عاجز ترین فرد کسی است که در یافتن دوست، ناتوان باشد و از او ناتوان تر کسی است که دوستان به دست آورده را از دست بدهد».

از سوی دیگر مدیر باید دافعه داشته باشد زیرا که مظاهر شرک و نفاق و فسق و گناه را باید از اطراف خود و محیط کار و کلاً از جامعه طرد نماید. اگر شخص مسئول با عناصر یاد شده همنشین و هم کاسه باشد آنچنان در آنها حل می شود که دیگر قدرت موضعگیری نخواهد داشت. طبیعی است که سازشکاری با همه گروه ها موجب می شود که رابطه دوستان واقعی با انسان ضعیف شود و دشمنان دوست نما هم جهت سودجویی و دست یابی به مقاصد پلید خود، انسان را همراهی نمایند و هنگامی که احساس کنند دیگر به آنها فایده ای نمی رسد یا در معرض خطر قرار گرفته اند بلافاصله انسان را رها می کنند و به سراغ دیگری می روند. امیرالمؤمنین(ع) در نامه به مالک اشتر می نویسد: «باید دورترین و مبغوض ترین آنها نزد تو کسانی باشند که زشتی های مردم را جستجو می کنند». در این سخن حضرت یک معیار برای رفع و حذف نیروها بیان می کنند و بر لزوم دافعه داشتن مدیر تأکید می نمایند (احمدخانی، 1379، صص134-138).

2-21 صداقت

صداقت در مدیر از بهترین عوامل موفقیت در کار و حافظ آبرو و برآورنده وجاهت اجتماعی است. چنانچه مدیر در محیط کار و صحنه های اجتماعی از صداقت لازم برخوردار باشد موفقیت او حتمی است و در غیر اینصورت حتی اگر فرضاً در ابتدای کار و با اغفال دیگران رسوا نگردد، اما سرانجام روزی با دریده شدن پرده ها، دروغگویی او آشکار می گردد. به غیر از صداقت روش دیگری نمی تواند ضامن موفقیت باشد و یک مدیر باید اهل صدق باشد. امام علی(ع) در نامه به مالک اشتر به او می فرماید که با اهل صدق بپیوندد و مسئولیت های کلیدی را به آنان بدهد (قوچانی، 1374، ص 134).  همچنین آن حضرت فرموده اند: «پیشوای قوم باید با مردم خود به راستی سخن گوید».

2-22 اعتماد به نفس

اعتماد به نفس با غرور تفاوت بسیاری دارد. افراد مغرور، خیلی کم به حرف دیگران گوش می دهند. زیرا غرور باعث جدایی است. امام علی(ع) گرچه در نهج البلاغه و دیگر کلمات ارزشمند خود، خودپسندی و غرور را مورد نکوهش قرار می دهد و می فرماید پرهیز از غرور زدگی و خودپسندی یکی از ملاک های ارزشی در روابط اجتماعی است، اما افتخار کردن به خویشاوندان خوب و ارزش های اخلاقی خویش را که در جهت مثبت به کار گرفته شود مورد تأیید قرار داده اند. حضرت در نامه 28 در پاسخ به ادعاهای دشمن به برخی از افتخارات خویش اشاره می کند و آنها را با افتخار یادآوری می نمایند (خسروی، 1378، صص 133-136).

2-23 مشورت کردن

مشورت در اداره امور و پرهیز از خود رأیی از مؤکدترین کارها در راه و رسم مدیریتی امیرمؤمنان است. آن حضرت همچون رسول خدا(ص) با وجود برخورداری از مقام عصمت و طهارت و با آنکه از نظر علم و دانش، عقل و خردمندی و تدبیر و سیاستمداری در مرتبه ای قرار داشت که او را از آراء و نظرات دیگران بی نیاز می ساخت اما پیوسته مشورت می کرد و به کارگزاران خود می آموخت که چنین کنند. امیرالمومنین علی(ع) در نامه 40 نهج البلاغه که به سران سپاه خود نوشته است، فرموده است: «آگاه باشید حق شما بر من اینست که جز اسرار جنگی، هیچ سرّی را از شما پنهان نسازم و در اموری که پیش می آید، جز حکم الهی، بدون مشورت شما کاری انجام ندهم». امیرمؤمنان(ع) هیچ حامی و پشتیبانی را در اداره امور چون مشورت نمی دانست و در این باره فرموده است:  «هیچ پشتیبان استوارتر از مشورت کردن نیست» (نهج البلاغه: نامه 53) «هیچ خردمندی از مشورت بی نیاز نمی شود» (نهج البلاغه: نامه 53)

«سزاوار است که خردمند رأی خردمندان را به رأی خود و دانش و آگاهی دانشمندان را به دانش خویش بیفزاید» (نهج البلاغه: حکمت 347).

برای مشورت در هر امر، باید از مشاورانی مناسب و صاحب اهلیت بهره گرفت و از هر کس نمی توان رأی خواست. به طور کلی مدیر باید با کسانی مشورت کند که متصّف به خدا ترسی، پروا پیشگی، راز داری و شجاعت باشند و از خردی نیکو و تجربه ای پربار برخوردار باشند و با اشخاص ترسو، حریص، دروغگو، جاهل، احمق و کسانی که زمام احساسات خویش را در دست ندارند، نباید مشورت کرد. امیرالمؤمنین(ع) در عهدنامه مالک اشتر به او چنین نوشته است: «بخیل را در مشورت خود دخالت مده زیرا که تو را از احسان منصرف می کند و از نیازمندی می ترساند و نیز با اشخاص ترسو مشورت مکن زیرا در کارها روحیه ات را تضعیف می کنند. همچنین حریص را به مشاورت نگیر که با ستمگری، حرص را در نظرت زینت می دهد. پس همانا بخل و ترس و حرص، غرایز و تمایلات مختلفی اند که از بدگمانی به خدا سرچشمه می گیرند». در سفارش های امیرمؤمنان علی(ع) بهترین مشاوران اشخاص امین و مجّرب، خردمند و دوراندیش معرفی شده اند (دلشاد تهرانی، 1377، صص 247-251).

2-24- احتیاط و دقت در قضاوت

زمامدار باید تا وقتی مطلب کاملاً برای او روشن نشده است، قضاوت و پیشداوری نکند و در مواردی که امر بر او مشتبه می باشد باید احتیاط نماید و حکم صادر ننماید. حضرت علی(ع) در نامه 53 خطاب به مالک اشتر چنین فرموده است: «سپس کسی را برای قضاوت بین مردم برگزین که از همه در شبهات با احتیاط تر عمل نماید». همچنین در همان نامه، آن حضرت فرموده اند: «و از آنچه که در نظرت روشن نیست، کناره گیر.